یا صاحب الزمان

خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است.

یا صاحب الزمان

خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباتر است.

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۹
بهمن

علوم انسانی رشته ایی که شاید در کنار تمامی رشته های دیگر خوش نامی کمتری را دارد و دیدگاه هایی که نسبت به این رشته وجود دارد بیشتر به سمت این جریان سوق پیا کرده است که اکثریت دانش آموزان تنبل و یا ضریب هوشی پایین وارد این رشته می شوند در صورتی که در کشورهای اروپایی این دیدگاه کاملا متفاوت است به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته اکثر دانش آموزان تیز هوش وارد رشته هایی مانند فلسفه ، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... می شوند و این نگاه خود باعث تحولات بسیاری در جامعه شده است.

در جامعه و مهتر در دولت هایی که وظیفه ی هماهنگی و پیش برد حکومتها را بر عهده دارند تمامی اشخاصی که به نوعی در محور خود به عنوان سکان دار بخش خود هستند از همین دانش آموختگان و دانشجویانی که در دانشگاه ها تربیت می شوند به عنوان مدیران برگزیده می شوند.جالب تر آنکه اکثز سیاست مدارارن در کشورهای در حال توسعه کمترین آموزش دیدگان سیاسی هستند و ما هنوز به این دیدگاه نرسیده ایم که آموزش و پرورش از دو بخش آموزشی و بخش پرورشی تشکیل شده. یعنی در کنار آموزش هایی که در طی دوران تحصیل وجود دارد باید برای بخش های مختلف و مسولیت های خطیر کشوری افرادی پرورش یابند و این تربیت باید در دانشگاه های ما صورت پذیرد. در اکثر کشورهای در حال توسعه افرادی که در راس بخش های مهم کشوری وجود دارند از مهارت اصلی خود بازداشته شده اند و در بخش هایی که در آن کاملا نا آشنا هستند وارد می شوند. مثلا پزشک ما می شود وزیر صنایع!!! خوب این روند نمی تواند جامعه را در جهت درست خود هدایت کند البته منکر قابلیت های افراد نمی شویم اما آیا برای این گونه افراد نادری که وجود دارند مشاورهای متخصص و پرورش یافته ای را در نطر گرفته ایم؟

چه بخشی را صرف تربیت افراد برای پیش برد آرمانهای جامعه ی خود در نظرداشته ایم؟ آیا تا کنون دست به پرورش سیاستمداران، فیلسوفان، جامعه شناسان و... در حوزه های تخصصی خود کرده ایم؟ آیا برنامه ریزی داشته ایم که حکومت و جامعه چه تعداد نیاز به کسانی دارد که بتوانند بدرستی مسولیت های کشوزی خود را انجام دهند؟

و این بی برنامه بودن ها باعث شده که با تغییر هر ریس جمهوری تنها شاهد پر و خالی شدن اتوبوس هایی باشیم که عده ای را جابجا میکنند و باز هم کسانی دست اندر کار می شوند که هیچ آموزش و مهارتی در انجام کارها ندارند و این گونه می شود که اقتصادمان، فرهنگ و سیاست مان به این اوضاع کنونی دچار می شود....

  • خ. یوسفی
۲۲
بهمن

مردم روز 22 بهمن جواب تهدیدهای آمریکا را خواهند داد

  • خ. یوسفی
۱۵
بهمن

کلمه ی ولایت به گوش همه ی ما تا حدودی آشناست و ما به عنوان شیعه خود را ولایت مدار می دانیم. اما این کلمه گاهی به درستی تعبیر نمی شود و یا حتی برداشت های درستی از این واژه صورت نمی گیرد.

ولایت را در قرآن و آیات کریمه ی الهی به تعبیر درست آن میتوان استخراج کرد و به درستی با این کلمه ی بزرگ که همراه با بار مسیولیتی است آشنا شد. مسئله ی ولایت دنباله ی مسئله ی نبوت است در واقه خاتمه ی بحث نبوت است. نبی اکرم و تمامی انبیا(ص) هدفشان ساختن جامعه ی اسلامی بود و ائمه (ع) نیز دنباله رو این هدف والا بودند. پس در هر برهه ای از زمان یک ولی و جانشیین الهی لازم بوده تا به عنوان پرچم دار و راهنمایی برای تحقق هدف و پیشرو در راهبری جامعه وجود داشته باشد. برای اینکه در این مسیر موفقیت حاصل شود افراد باید با هم همبستگی و اتحاد داشته باشند این همبستگی و اتحاد را جز ولایت نمی توان معنا کرد. اگر ولایت نباشد این به هم پیوستگی برای رسیدن به هدف امکان نخواهد داشت و پراکندگی ها و اختلاف ها مانع از حرکت درست در یک مسیر خواهد شد. در هیچ جامعه ای بدون وجود شخصی که راهبری و رهبری جامعه را بر عهده دارد نمی توان بصورت متحد و فارق از تفرقه ها به مسیر جامعه سازی وتحقق اهداف الهی پیش رفت.

اما وظیفه ی افراد در مقابل اینکه خود را در تحت ولایت ولی می دانند چیست؟ آیا همین که ما اعلام میداریم شیعه هستیم و ولایت امیرالمومنین را می پذیریم کافی ست؟ در سوره ی مبارکه منافقون آیه ی یک خداوند اشاره می کند به کسانی که تنها در بیان شهادت می دهند ما رسول خدا را به پیامبری می پذیریم و قرآن این بیان بدون عمل را نمی پذیرد. تعهد به رسالت یعنی ساختن جامعه به شکلی که اسلام گفته است یعنی متعهد شدن به انجام وظایف، به همراهی و ایمان داشتن و عمل به همان اهداف که پیامبران ما به دنبال تحققشان بودند و در راه و مقصودشان از هر تلاشی دریغ نکردند.

آنکه خود را ولایت مدار می داند یابد تحرک، فعالیت و ایمان و صبر را در خود تقویت کند.باید حرکت کند در همان مسیری که رهبران الهی حرکت کردند و خود را قیاس کند که چه مقدار توانسته به شکل گیری حکومت اسلامی در حد توان خود توانسته کمک کند.

  • خ. یوسفی
۰۸
بهمن
گالیله یکی از بنیانگذاران علم جدید است.  فیزیک ریاضی را با این اصل پدید آورد که جهان با قلم ریاضی رقم خورده است. اگر این نگاه به جهان و پدیده ها در او بوجود نیامده بود، فیریک جدید شاید هرگز به وجود نمی آمد.
علم آنگاه رشد پیدا می کند که انقلابی در درون افراد ایجاد کند. علم سطحی و تقلیدی تاثیری نخواهد داشت مانند علومی که ما چه در آموزش و چه در سایر علوم مانند علوم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره از غربی ها بصورت تقلیدی اقتباس کرده ایم و حال می بینیم که نتیجه های در بر نداشته.
هر علمی برای رشد و بالندگی نیاز به شرایط مناسب دارد. اگر سعی کنیم درخت علم را از کشور دیگری به کشورمان وارد کنیم و آن را رشد و پرورش دهیم باید قادر باشیم که شرایط آب و هوا و خاک مساعد مشابه با همان محیط قبلی را ایجاد کنیم یعنی باورها، طرز تفکر ها و بسیاری از عوامل و شرایط دیگر را تغییر دهیم و در یک نگاه واقع بینانه خواهیم دید که این تغییرات یا بسیار مشکل و زمان بر است یا غیر ممکن و به همین علت است که اکثر کشورهای جهان سوم و یا در حال توسعه تبدیل به مصرف کننده های علمی می باشند تا تولید کنندگان آن. در واقع این کشورها به اپراتور های مصرفی علمی تبدیل می شوند تا به طراحان و تولید کنندگان.
سیر رشد علمی باید از خود کشورها آغاز شود. توسعه یافتگی سیر کشورها در مسیر خود است نه در مسیر کشورهای توسغه یافته. تقلید کور کورانه از علوم سایر کشورها هیچ تحولی را در پی نخواهد داشت زیرا که دیدیم بعد از سالها پس از تاسیس اولین مدرسه( دارالفنئون) در کشور رشد و تحول علمی صورت نگرفت چون در پی تولید علمی نبود بلکه به علم به عنوان کلای مصرفی برای شبیه سازی هر چه بیشتر خود به کشورهای توسعه یافته ی غربی بود.تفاوت جهان در حال توسعه یا توسعه نیافته با جهان غربی در این است که در یکی علم و زندگی و سیاست و ... همه اعضای یک پیکرند که یک روح آنها را هدایت می کند و در دیگری این ها همه از بیرون آمده ور در کنار هم قرار گرفته بی آنکه روحی برای متحد کردن و هماهنگ ساختن آن وجود داشته باشد.
هر کشوری نیاز به این دارد که انچه خود تولید می کند و آنچه را که اقتباس میکند همه را بصورت متحد در یک مسیر قرار دهد.
نهضت یک جنبش انقلابی و هماهنگ و یک حرکت رو به رشد با نظام های مشخصی است و برای یک نهضت علمی ابتدا باید این باور در ما ایجاد شود که نیاز به تحولات علمی و تولید علم از درون جامعه و تک تک افراد موثر در تحولات و تولیدات علمی است.
نهضت علمی با تخصیص اعتبار مالی و بر اثر تصمیم های سیاسی به وجود نیامده البته این شرایط لازم است اما کافی نیست یکی از اصول مهم انقلاب درونی است و احساس نیاز به تحولات عظیم در راستای رشد و پیشرفت روز افزون کشور برای رهایی از وابستگی ها و عقب ماندگی ها در عرصه ی رقابت های جهانی است...
  • خ. یوسفی
۰۲
بهمن

جمعه گدشت و من فراموش کرده ام...

هم تو را..

هم خودم را..

و هم تمام کارم را...

  • خ. یوسفی